|
پنج شنبه 14 ارديبهشت 1391برچسب:دل نوشته هایی که خودم نوشتم, :: 22:35 :: نويسنده : parmida
گاه باید با دنیا جنگید
جدیدا چه شاعر شدم!!!!!!!!!!!!!! نظرات شما عزیزان: FAEZEH
ساعت9:42---21 ارديبهشت 1391
باباشاعررررررررررررررررپاسخ::D
سلام خیلی دوست دارم به گیلان سفری داشته باشم اما دانشگاه این اجازه رو نمی ده ... یه خاطره خوب از گیلان دارم اون هم سفریه هفته ای بود که به فومن اومده بودم وجاهای زیبا مثل قلعه رود خان و... رو تا بالاش رفتم .خیلی پله داشتا ... اما خیلی سبز بود وحال کردم . استان قشنگی دارین .
میدونم نزدیک امتحانات هست . خوب درسات رو بخون . راستی کلاس چندمی ؟پاسخ:میسی گرچه من چندان قلعه رودخانو دوس ندارم ولی بازم چشماتون قشنگ میبینه.....باوچه...من دوم راهنماییم!
عزيزم!!!
خيلي قشنگ بود.... ولي اگه يكم موضوعتو كش بده ،باحال ترم ميشه... ولي به نظر من كه عالي بود...پاسخ:میییییییییسسسسسسییییییییییییییییییییییی....امیدوارم کردین...عارفه جونم هرچی کنم که به گرد پای تو هم نمیرسم:* :x
سلام
شاعر بدی هم نیستی . بیشتر کار کنی بهتر میشی . راستی من دارم با دنیا میجنگم ولی چه کنم که این دنیا بی وفاست .راستی یه چیزی : حقیقت رو بگم فکر نمی کنم که تو 13 سالت باشه .ولی بهترین جای ایرانی ها . خوش بحالت . پاسخ:میسی مسلم جان!به خودم امیدوارم کردی!دنیا همینجوریه کاریشم نمیتونیم بکنیم....اونو که خیلیا میگن...هیچکیم اخرش باور نمیکنه من 13 سالمه....میسی شما هم بیاین اینجا!!
|